از مکه مکرمه، در قرآن کریم درباره بنای خانه کعبه توسط یکی از انبیاء خدا بنام حضرت "ابراهیم و پسرش اسماعیل(ع)" سخن گفته شده است. البته بعضی هم بر این باورند که خانه خدا قبل از ابراهیم(ع) ساخته شده بوده و نخستین سازنده آن حضرت آدم است. خانه کعبه در مسجد الحرام ساخته شده است که همه مسلمانان جهان 5 مرتبه در روز در هنگام نماز رو به جهت کعبه به عنوان قبله میایستند.
حجتالاسلام حمید طباطبایی کارشناس دینی در برنامه شب آسمانی با موضوع «عرفانهای دروغین مسیحی» عنوان کرد: در فرهنگ مسیحی آموزههای تثلیث وجود دارد که در این آموزه ها سه خدا را در نظر میگیرند.
خدای پدر در رأس این مثلث قرار دارد و حضرت مسیح نیز همان کسی است که اقیانوسها و کوهها و دشت ها را آفریده و در یک ضلع دیگر مثلث قرار دارد در حقیقت آنها حضرت عیسی را ازلی دانسته و حضرت مسیح و خدا را در عرض یکدیگر قرار میدهند البته این تعاریف در فرقههای مختلف مسیحیت متفاوت است.
در نظام آفرینش برای هر یک از مردان و زنان وظایف و مسئولیتهای تکوینی ویژهای در نظر گرفته شده، خداوند حکیم به تناسب همان وظایف، ویژگیها و قوت و ضعفهایی در خلقت هر یک لحاظ کرده است.
بررسی آیات و روایات نکوهش زنان
با توجه به برخی از شبهاتی که درباره زنان در اسلام وجود دارد؛ در قسمت اول این بررسی بیان شد که با توجه به آیات و روایات محکم و با توجه به سنت و سیرهی اولیای دین، زن و مرد از حیث شئون انسانی یکسان هستند.
رسول خدا (ص) مى فرمود كه: خدا تبارك و تعالى فرمايد: كسانى كه براى درك ثواب از من كار مى كنند به كردار خود اعتماد كنند.
زيرا كه آنها اگر همه عمر بكوشند و خود را در عبادت من رنج دهند بازهم تقصير كارند و در عبادت خود به كنه بندگى من نرسند نسبت بدان چه نزد من مى جويند از كرامت من و نعمتم در بهشتم و درجات بلندى كه در جوار من است ولى بايد به رحمت من اعتماد كنند و به فضل من اميدوار باشند و به خوش بينى نسبت به من اعتماد كنند زيرا در اين صورت رحمت من آنها را دريابد و بخشش من به آنها برسد با رضوانم و آمرزش من آنها را در پوشد به عفو من زيرا منم خداى بخشاينده و مهربان و بدان ناميده شدم.
از امام باقر (ع) كه فرمود: در كتاب على يافتيم كه رسول خدا (ص) بر منبر خود فرموده است: سوگند بدان كه نيست شايسته پرستشى جز او، به هيچ مؤمنى هرگز خير دنيا و آخرت داده نشده جز به وسيله حسن ظن او به خدا و اميدوارى او و خوش خلقى او و خوددارى از بدگوئى و غيبت مؤمنان و سوگند بدان كه جز او شايسته پرستشى نيست خدا هيچ مؤمنى را پس از توبه و استغفار عذاب نكند جز به خاطر بدگمانى او به خدا و تقصير در اميدوارى و بدخلقى و غيبت از مؤمنين.
سوگند بدان كه نيست شايسته پرستشى جز او، هيچ بنده مؤمنى خوشگمانى به خدا نكند جز آنكه خدا به اندازه آن با او رفتار كند، زيرا كريم است و هر چيزى به دست او است و شرم دارد كه بنده مؤمنش گمان خوبى به او ببرد و او گمان و اميد او را بر نياورد، به خدا خوشگمانى كنيد و به او رغبت نمائيد.
امام رضا (ع) فرمود: به خدا خوش گمان باش، زيرا خدا عز و جل مى فرمايد: من با گمان بنده مؤمن خود همراهم، اگر خوب است خوب پيش آيد و اگر بد است بد پيش آيد.
امام صادق (ع) مى فرمود: خوش بينى به خدا اين است كه اميد نداشته باشى جز به خدا و نترسى جز از گناهت.
شاید شما نیز افرادی را دیده باشید که خواهان بیدار شدن در دل شب و بجا آوردن نماز شب می باشند اما این توفیق از آن ها سلب شده است؛ اما این افراد باید بدانند بعضی از اموری که خود آن ها در زندگی روزمره انجام می دهند مانع از این توفیق می گردد!
اگر انسان از خودش غافل شود نسبت به خود سازیش هم غافل می شود و اگر غافل شد که از کجا آمده، به کجا می رود، برای چه آمده و چه می شود، دیگر حالت انسانی خود را از دست می دهد.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:«رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اینَ و فی اینَ وَ الی اینَ» خدا رحمت کند آن کسی را که بداند از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا می رود. شاید هم دعا نباشد و معنایش این باشد که رحمت خدا شامل حال آن کسی می شود که این چنین باشد.
انسان گاهی از قیامت و خدا غافل می شود. قرآن می گوید: این حالت غفلت است که انسان را از حیوان پست تر می کند و عاقبتش هم جهنم است.
معاويه روزى براى ابوالاسود دئلى هديه اى فرستاد كه مقدارى از آن ، حلوا بود. منظورش از فرستادن هديه اين بود كه دل آنها را بدست آورد و قلبشان را از محبت على (عليه السلام ) خالى كند. ابوالاسود دختركى پنج ساله يا شش ساله داشت پيش پدر آمد همين كه چشمش به حلوا افتاد لقمه اى از آن برداشت در دهان گذاشت . ابوالاسود گفت دختركم ! بينداز، اين غذا زهرى است ، معاويه مى خواهد بوسيله حلوا ما را فريب دهد و از امير المؤ منين (عليه السلام ) دور كند، محبت ائمه (عليهم السلام ) را از قلب ما خارج نمايد. دخترك گفت قبحه الله يخدعنا عن السيد المطهر بالشهداء المزعفر تبا لمرسله و آكله خدا صورتش را زشت كند. مى خواهد ما را از سيد پاك و بزرگوار به وسيله حلوائى شيرين و زعفران دار بفريبد. مرگ بر فرستنده و خورنده اين حلوا باد. آنقدر دست به گلو برد و خود را رنج داد تا آنچه خورده بود قى كرد آنگاه كه خود را پاك از آلودگى حلوا يافت اين شعر را سرود.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛ ابوعلى نيلى مى گويد: روزى ابوجعفر (محمد بن عثمان) وكيل حضرت حجت (عليه السلام) نزد من آمد و مرا به عباسيه برد، او وارد خرابه اى شد و با احتياط نامه اى را بيرون آورد و براى من خواند. حضرت حجت (عليه السلام) در آن نامه همه وقايع را كه در خانه رخ داده بود، شرح داده بودند. در انتهاى نامه فرموده بودند: چگونه فلان زن - يعنى مادر عبدالله - را ز گيسويش گرفته بيرون مى كشند و به بغداد مى برند و در مقابل خليفه مى نشانند؟! غير از اين، اتفاقات ديگرى را نيز بيان فرموده بودند كه در آينده روى خواهد داد. ابوجعفر گفت: اين راز را حفظ كن، آنگاه نامه را پاره كرد. مدتى گذشت، بعد تمام آنچه حضرت فرموده بودند، به وقوع پيوست!
كمال الدين، ج 2 ص 498؛ ذكر التوقيعات؛ بحار الانوار، ج 51، ص 333 و 334.
على بن محمد سمرى اين نامه را شش روز پيش از وفات به شيعيان نشان داد و چشم از جهان فرو بست و از آن زمان غيبت كبرى شروع شد.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛ چهارمين نايب امام عصر در سال (329) از دنيا رحلت نمود. امام پيش از غيبت كبرى نامه اى به او نوشت كه مضمون آن چنين است :
اى على بن محمد سمرى ! خداوند در مصيبت وفات تو پاداش بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهى رفت . كارهايت را سامان بده و جانشينى براى خودت تعيين نكن ! زمان غيبت كبرى فرا رسيده است . تا خداوند اذن ندهد و زمان طولانى نگذرد و دلها قساوت نگيرد و زمين از ظلم و ستم پر نشود، من ظهور نخواهم كرد.
افرادى نزد شيعيان من ، مدعى مشاهده من خواهند شد. آگاه باشيد هركس پيش از خروج سفيانى و صيحه آسمانى(1)
چنين ادعاى كند دروغگو و افتراء زننده است .(2)
و هيچ حركت و نيروى جز به اراده خداوند بزرگ نيست .(3)
على بن محمد سمرى اين نامه را شش روز پيش از وفات به شيعيان نشان داد و چشم از جهان فرو بست و از آن زمان غيبت كبرى شروع شد.
بحار: ج 51، ص 361
پی نوشتها:
(1) خروج شخصى بنام سفيانى و صداى آسمانى از علامتهاى هستند كه نزديك ظهور امام رخ خواهد داد.
(2) منظور امام كسانى است كه مدعى مشاهده و نيابت از ناحيه حضرت هستند. زيرا بسيارى از بزرگان بحضور امام عج رسيده و مشكلاتشان را بوسيله ايشان حل كرده اند.
مزار امام حسن عسکری(ع) و نرجس خاتون در کنار بزرگان دیگری همچون امام هادی(ع) و همسر ایشان قرار دارد. به همین دلیل است که ضریح متبرک سامرا به صورت هشتضلعی ساخته میشود.
به گزارش 72عارف به نقل از باشگاه خبرنگاران، هشتم ربیعالثانی سالروز میلاد امام حسن عسکری(ع) است. این امام همام با زنی پاکدامن به نام نرجس خاتون ازدواج کرد که ثمره این پیوند مبارک حضرت مهدی(عج) است.
در تصویر زیر قبری که به صورت انفرادی قرار دارد، مزار حکیمه خاتون و سه قبر دیگر به ترتیب از چپ به راست یا پایین به بالا متعلق به امام علی النقی (ع)، امام حسن عسکری(ع) و نرجس خاتون (مادر امام زمان) است. به همین دلیل ضریح به صورت چهارضلعی ساخته نمیشود و هشت وجه دارد.
در حقیقت جهت قبله از راست به چپ بوده و مرقد مطهر امام بزرگتر رو به قبله و در ابتدا قرار گرفته، پشت سر ایشان مزار امام بعدی (امام حسن عسکری) است. پایین پای ایشان حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع)، خواهر امام هادی(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع) و بعد از قبر امام دهم، مزار همسر گرامی امام حسن عسکری نرجس خاتون قرار دارد.
«و خداوند را بپرستید و چیزى را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر و به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویشاوند و همسایه بیگانه و یار همنشین و در راه مانده و ملک یمین بردگان خود، احسان کنید»
به یاد آرید آن هنگام را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و درویشان نیکی کنید و به مردمان سخن نیک گویید و نماز بخوانید و زکات بدهید ولی جز اندکی ، پشت کردند و رویگردان شدند .
ترتیب را رعایت کنید
ترتیب را رعایت کنید. والدین و بستگان و یتیمان را بر مساکین مقدم بدارید.
البقرة: 215 یَسْئَلُونَكَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامى وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ ؛
از تو می پرسند که چه انفاق کنند ؟ بگو آنچه از مال خود انفاق می کنید ،برای پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و رهگذران باشد ، و هرکار نیکی که کنید خدا به آن آگاه است
بخشی از ارث
در هنگام تقسیم ارث هم اگر مساکین پیش شما بودند، مقداری هم به آنها بدهید
و اگر بهنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقهاى که ارث نمىبرند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید!
سهم واجب از خمس و زکات و اموال عمومی
سهم فقرا و مساکین از خمس و زکات و اموال عمومی، واجبی است که خدا قرار داده است
«صدقات، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدّیان [گردآورى و پخش] آن، و كسانى كه دلشان به دست آورده مىشود، و در [راه آزادى] بردگان، و وامداران، و در راه خدا، و به در راه مانده، اختصاص دارد. [این] به عنوان فریضه از جانب خداست، و خدا داناى حكیم است»
درباره سهم مساکین از خمس و اموال عمومی مراجعه کنید به الأنفال: 41 و الحشر: 7
تازه دامادهای فقیر را خدا بی نیاز خواهد کرد النور: وَ أَنْكِحُوا الْأَیامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ یَكُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
یکی از ویژگی های مهم اعتقادات شیعه به حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف, باور داشت ایشان به پنهان زیستی آن حضرت است. که از این باور با عنوان «غیبت» یاد شده است. مسأله غیبت از مسائل روشن و یقینی معارف اسلامی است که رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله از آن خبر داده است. اگر چه علم به چگونگی غیبت حضرت, فقط نزد پروردگار متعال است, اما از جمع بین روایات می توان استفاده کرد, که حضرت دارای دو نوع پنهان زیستی (غیبت صغری و کبری) است.
حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است. البته با تصرفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد می نماید, نه نامرئی کردن جسم خویش. و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند به صورت آشکار در جامعه حرکت می کند و مردم ایشان را می بینند, ولی نمی شناسند. [1]
امام موسی بن جعفر علیه السلام در باره آیه «ِوَ أَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً»[2] فرمود: «نعمت ظاهر, امام آشکار و نعمت باطن, امام غائب است که جسمش از دیدگان مردم پنهان است, گنجهای زمین برایش پدیدار می گردد و هر امر غیر ممکنی, ممکن, و هر راه دوری برایش نزدیک می شود». [3]
تفاوت بین زمان ظهور و غیبت فقط از جهت محرومیت مردم از درک حضور و مباشرت هدایت ظاهری و تصدی امور است. لکن با این وجود, در عصر غیبت نیز مردم از وجود امام بهره های برده که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
1- رسیدن فیض الهی به انسان ها به خاطر وجود او است؛ زیرا آفرینش انسان ها بدون آفرینش پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معنا و مفهومی ندارد.
2- هدایت های معنوی و باطنی امام به برخی از افراد شایسته همواره در طول تاریخ تجربه شده است.
اساسی ترین هدف امام هدایت انسان ها است. این هدایت در زمان حضور امام به صورت آشکارا صورت می گیرد. لکن غیبت امام هرگز این وظیفه مهم را ساقط نخواهد کرد. امام با تأثیر بر قلب های انسان های لایق آنچه را لازم است در جوامع انسانی القا میکند.
هدایت های معنوی و باطنی امام به برخی از افراد شایسته همواره در طول تاریخ تجربه شده است. اساسی ترین هدف امام هدایت انسان ها است. این هدایت در زمان حضور امام به صورت آشکارا صورت می گیرد. لکن غیبت امام هرگز این وظیفه مهم را ساقط نخواهد کرد. امام با تأثیر بر قلب های انسان های لایق آنچه را لازم است در جوامع انسانی القا می کند
3- نگهداشت دین از تحریف ها و بدعت ها:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «در هر نسلی از امت من, عادلی از اهل بیتم وجود دارد که دین را از تحریف غالیان و ادعاهای دروغ اهل باطل و تأویل جاهلان پاس می دارد».[4]
4- یاری دادن به کسانی که در حالت خاص به او متوسل می شوند.
در توقیع آن حضرت علیهالسلام به شیخ مفید(ره) آمده است: «ما نظر خود را از شما بر نمیگیریم [که به حال خود وا بمانید] و فراموشتان نمیکنیم, اگر چنین بود, گرفتاریها شما را از پای میانداخت و دشمنان, شما را از بین میبردند.»[5]
5- دعای آن حضرت در حق مومنان:
امام رضا علیه السلام به موسی بن سیار فرمود: «ای موسی بن سیار! مگر نمی دانی که بر ما امامان, اعمال شیعیانمان هر صبح و شام عرضه می شود, پس هر تقصیری که در اعمال آنها باشد, از خداوند متعال گذشتِ از آن را خواهیم خواست, و هر کار خوب و پیشرفت در برنامه های دینی باشد, از خداوند پاداش برای صاحب آن عمل خواهیم خواست».[6]
و نیز امیرالمو منین علیه السلام به زمیله فرمود: «ای زمیله! هیچ مومنی نیست که بیمار شود, مگر اینکه به مرض او مریض می شویم و اندوهگین نشود مومنی مگر اینکه به خاطر اندوه او اندوهگین گردیم و دعایی نکند, مگر اینکه برای او آمین گوییم و ساکت نماند مگر برایش دعا کنیم».[7]
امام موسی بن جعفر علیه السلام در باره ی آیه ی «ِوَ أَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً» فرمود: «نعمت ظاهر, امام آشکار و نعمت باطن, امام غائب است که جسمش از دیدگان مردم پنهان است, گنجهای زمین برایش پدیدار می گردد و هر امر غیر ممکنی, ممکن, و هر راه دوری برایش نزدیک می شود»
6- ایجاد امیدواری در پیروان اهل بیت:
باور به زنده بودن پیشوا و امام مایه امیدواری پیروان آن امام است.
7- برطرف ساختن برخی از بدی ها و بلاها از یاران خاص خود.
نصر خادم گوید: بر صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف وارد شدم در حالی که در گهواره بود, پس به من فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرضه داشتم: آری, تو آقای من و فرزند سرورم هستی. فرمود: از این نپرسیدم. گفتم: برایم تفسیر فرمای. فرمود: «من خاتم اوصیا هستم, و تنها به وسیله ی من بلا از خانواده و شیعیانم دفع می شود.» [8]. [9]
بی تردید، یکی از دغدغه های جوانان دستیابی به آرزوهای رنگارنگی است که در اندیشه می پرورانند. در این میان بشارت، ارمغانی بزرگ برای نوجوانان و جوانان است و دستیابی به همه ی آمال سالم انسانی را از رهگذر آیات قرآنی مژده می دهد.
1-امید
اولین چیزی که قرآن در این باره بر آن تأکید می کند و می توان آن را درسی دانست که خدا در طریق رسیدن به خواسته ها به بند گانش یاد می دهد، «امید» است.
خداوند به انسان می آموزد که در همه حال (هم در آرزوهای دنیایی و هم در آرزوهای اخروی) امید داشته باشد و انسان یاد می گیرد که هیچ گاه ازرحمت خدا ناامید نباشد؛ زیرا امید عامل حرکت انسان به سوی کمال است و تا انسان امید نداشته باشد، حرکت تکاملی اش کامل نخواهد بود.
قرآن، مهم ترین اثر و کارکرد امید در زندگی بشر را آسان شدن سختی ها و تقویت روحیه انسان می داند. به این معنا که انسان برای هر عملی می بایست انگیزه ای داشته باشد و هر چه کار سخت و دشوارتر باشد, می بایست امید به بهره وری و بهره مند نیز بیش تر باشد.
بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است كه) به من وحى مى شود كه تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر كه به لقاى پروردگارش امید دارد، باید كارى شایسته انجام دهد، و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریک نكند».
از نظر روانشناسی، امید گونه ای آرامش خاطر در انسان می آفریند که در سایه ی آن، شخص راه حل های بهتری را برای رسیدن به اهداف و خواسته های خود برمی گزیند.
2- توکل
دومین راه حل «توکل » است، دین، در شما نوجوانان و جوانان قدرت توکل می آفریند و به شما می آموزد که در تمام امور، نیرویی بی نظیر و برتر را موکّل خود قرار دهید و به او تکیه کنید. دین اسلام پشتوانه ای برای آدمی قرار می دهد که در کتاب خدا با صفات «قادر، عزیز، قاهر و...» معرفی شده است؛ کسی که هر ناممکنی را ممکن می سازد. بی شک با وجود او و توکل به او آدمی هیچ آرزوی صحیحی را برای خویش دست نایافتنی نمی بیند.
«وَمَن یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛( طلاق(65)، 3) و هر کس بر خدا توکل کند، پس او برای وی کافی است.»
راستی که به سختی میتوان بیانی از این رساتر، شیرینتر و امیدوارکنندهتر پیدا کرد. این مضمون به صورتهای دیگری نیز در قرآن کریم آمده است، نظیر این آیه شریفه که میفرماید:«أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ؛( زمر، 36.) آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟!» لحن این آیه متضمن عتاب نسبت به کسانی است که به سراغ غیر خدا میروند و در واقع از آنان سۆال میکند: مگر گمان میکنید خدا برای شما کافی نیست و نمیتواند نیازهای بندگانش را تأمین کند که به سراغ غیر او میروید؟
به گزارش سرویس دینی جام نیوز: سليمان (ع ) روزى نشسته بود و نديمى با وى . ملك الموت (عزرائيل ) در آمد و تيز در روى آن نديم مى نگريست . پس چون عزرائيل بيرون شد ، آن نديم از سليمان پرسيد كه اين چه كسى بود كه چنين تيز در من مى نگريست ؟ سليمان گفت : ملك الموت بود . نديم ترسيد . از سليمان خواست كه باد را فرمان دهد تا وى را به سرزمين هندوستان برد تا شايد از اجل گريخته باشد .
سليمان باد را فرمان داد تا نديم را به هندوستان برد . پس در همان ساعت ملك الموت باز آمد. سليمان از وى پرسيد كه آن تيز نگريستن تو در آن نديم ما، براى چه بود . گفت : عجب آمد مرا كه فرموده بودند تا جان وى همين ساعت در زمين هندوستان قبض كنم ؛ حال آن كه مسافتى بسيار ديدم ميان اين مرد و ميان آن سرزمين . پس تعجب مى كردم تا خود خواست بدان سرعت ، به آن جا رود .
(رشيد الدين ميبدى ، كشف الاسرار و عدة الابرار، به سعى و اهتمام على اصغر حكمت ، انتشارات اميركبير، ج 1، ص 651، با اندكى تغيير در برخى كلمات)
چرا اسلام، سگ را نجس ميداند؟ آیا در آيات و روايات و متون ديني، علت نجاست سگ بيان شده است؟ برخی افراد در اين حکم، شک و شبههاي ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال ميکنند و ميخواهند بدانند آيا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بيان شده يا علاوه بر اين، به فلسفه اين حکم نيز اشاره شده است؟
به گزارش افکارنیوز،مسأله نجاست سگ، يکي از مسائل فقهي اسلام است که در جامعه امروزي، اطلاع از چگونگي آن براي بسياري حائز اهميت است. عدهاي از سر کنجکاوي مي خواهند بدانند که: چرا اسلام سگ را نجس ميداند؟ و در کدام آيات يا روايات از متون ديني ما، علت نجاست سگ بيان شده است؟ برخی افراد در اين حکم، شک و شبههاي ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال ميکنند و ميخواهند بدانند آيا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بيان شده يا علاوه بر اين، به فلسفه اين حکم نيز اشاره شده است؟
عده اي نيز دم از حقوق حيوانات مي زنند و حکم نجاست را بر خلاف حقوق سگ مي دانند!، از نگاه آنان سگ يک حيوان با وفا است و همين را دليلي براي طهارتش مي دانند. علاوه بر اين از کوچک ترين دستاويزها براي اثبات سليقه شان استفاده مي کنند:
- مگر مي شود سگ با اين وفاداريش نجس باشد؟
- در قرآن و روايات از نجاست سگ سخني به ميان نيامده است!؟
- قرآن با نام بردن از سگ اصحاب کهف، از اين حيوان تمجيد کرده است!
- حضرت علي(ع) مردم را به يادگيري ده خصلت ارزنده سگ و به کار بستن اين خصائص در زندگي توصيه فرمودهاند!
به گزارش سرویس دینی جام نیوز:با مراجعه به كتاب هاي تاريخي براي شناخت سبائيان و عبدالله بن سبا به نقطه مشتركي ميان مؤرخاني كه از او سخن گفته اند برخورد مي كنيم كه خلاصه آن چنين است:
گفته اند عبدالله بن سبا مردي يهودي از اهل صنعاء يمن، در زمان عثمان به ظاهر ايمان آورد ولي پنهاني در ميان مسلمانان مكر و حيله به كار مي برد و در شهرهاي بزرگ اسلامي مانند شام و كوفه و بصره و مصر گردش كرده و در مجامع مسلمين حاضر مي شد و مردم را تبليغ مي نمود بر آنكه پيغمبر اسلام محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را نيز مانند عيسي بن مريم ـ عليه السلام ـ رجعتي است و همچنانكه هر پيغمبري وصي داشت، وصي محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هم علي ـ عليه السلام ـ است و او خاتم اوصياء است هم چنانكه محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خاتم انبياء بود و چون عثمان حق اين وصي را غصب كرده و درباره او ستم نموده است پس بايد قيام كرد و حق را به اهلش باز گردانيم.(1) عثمان را در خانه اش محاصره نموده، تا كار به كشته شدنش انجاميد و همه اين كارها به رهبري و مباشرت عبدالله بن سبا و سبائيان صورت گرفت.
و گويند كه پس از آنكه مسلمانان با علي ـ عليه السلام ـ بيعت كردند و طلحه و زبير براي خون خواهي عثمان به بصره رفتند و بيرون بصره بين حضرت علي ـ عليه السلام ـ و آن دو كه سركرده سپاه جنگ جمل بودند شروع به تفاهم شد، سبائيان ديدند اگر اين تفاهم صورت گيرد مسبب اصلي قتل عثمان كه خود سبائيان بودند مشخص گشته و گرفتار خواهند شد،
لذا شبانه تصميم گرفتند به هر وسيله و هر دسيسه اي كه شده آتش جنگ را بر افروزند، پيرو اين تصميم، بنا گذاردند دسته اي از ايشان به حالت استتار ميان سپاه علي و دسته اي ديگر ميان لشگر طلحه و زبير شب هنگام از تاريكي استفاده نموده اين دو لشگر را عليه يكديگر بشورانند و نگذارند كسي از اين راز آگاه شود. كه اين نقشه خطرناك را با موفقيت انجام دادند.(2) و همچنين عبدالله بن سبا بود كه قائل به الوهيت علي ـ عليه السلام ـ بود و مي گفت كه «يا علي در دل من چنين راه يافت كه تو خدايي و من پيغمبر هستم» علاوه بر اين بعد از شهادت اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ كه خبر به عبدالله بن سبا رسيد گفت «علي نمرده است اگر مغز او را در هفتاد انبان مي كردي و هفتاد گواه بر قتل او مي گرفتي باز هم باور نمي كردم. او كشته نشده و نخواهد مرد تا آنكه سراسر زمين از آن او شود».(3) او قائل به اين بود كه حضرت نمرده و بلكه غائب شده و در آينده رجعت خواهد كرد.(4)
سرویس مذهبی افکارنیوز- براء بن عازب گويد: رسول خدا هفت چيز را غدقن فرموده است و به هفت چيز دستور فرمود؛ به ما غدقن فرموده كه انگشتر طلا بدست كنيم و از ظرف طلا و نقره آب بياشاميم و فرمود:
كه هر كس در دنيا در ظرف طلا و نقره آب بياشامد از ظرفهاى طلا و نقره عالم آخرت نخواهد نوشيد و غدقن فرمود كه بر زين ابريشمين سوار نشويم و جامه پرنيان و ديبا و اطلس نپوشيم؛
و دستور فرمود: كه به دنبال جنازه ها و بالين بيمار حاضر شويم و عطسه كننده را دعا و ستمديده را يارى كنيم و سلام را آشكار و دعوت بپذيريم و در سوگند راستگو باشيم خليل بن احمد گفته است شايد به جاى كلمه: (قسم) كلمه (مقسم) درستتر باشد بنا بر اين معنى چنين مى شود كه در جاى سوگند راستگو باشيم.
دختر لورنز جادوگر پس از مرگ همسرش، «مراسم بلک» را که بازسازی شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیینهای باروری بدوی بود، در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان گذاشت.
به گزارش افکارنیوز، امروزه شیطانگرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج، جذابیتهایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزههای این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هر چند شیطانپرستی جدید به تقلید از شیطانپرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزههای آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشههای تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.
در تحلیل شیطانگرایی جدید، چهار محور اساسی باید مورد کاوش قرار گیرد که عبارت است از: بزرگنمایی عهدین(انجیل و تورات) از شیطان، نقص و ناکارآمدی مسیحت در غرب، دینستیزی نظام سرمایهداری و خلأها و نواقص نظام تمدن غرب، هر کدام از این چهار بخش اگر نادیده گرفته شود، تحلیل شیطانپرستی مدرن ناقص خواهد بود.
آنچه در مقایسه با محورهای بالا به تحلیل و کاوش کمتری نیاز دارد، دو محور زیر است:
نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است، همچنین ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است، به همین منظور برای بازخوانی مفهوم شیطان پرستی از کتاب «کاوشی در معنویتهای نوظهور» به قلم حجتالاسلام حمزه شریفی دوست در ادامه میآید:
برای هر بنایی ستون و پایهای است که آن بنا بر روی آن استقرار یافته است و پا برجا بودن این بنا به وجود این ستونها و پایههاست. اگر ایمان را به ساختمان و بنایی تشبیه کنیم حال پایه و ستون ایمان چیست؟ به گزارش آوا، امام صادق(ع) درباره هفت بخش ایمان چنین فرمودند: "خداوند ایمان را به هفت بخش تقسیم کرده است: نیکوکاری، راستگویی، یقین، خشنودی، وفاداری، دانش و بردباری۱". امام علی (ع) نیز درباره پایههای ایمان میفرمایند: "ایمان بر چهار رکن استوار است: توکل بر خدا، واگذاشتن کارها به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا و راضی بودن به قضای خدا۲". آن حضرت همچنین فرمودند: "عزّت نفس و خویشتنداری و خرسند بودن به قدر کفاف از پایههای ایمان است۳". اما در احادیث معصومین(ع) برای ایمان دستگیرههایی نیز در نظر گرفته شده است به طوری که پیامبر خدا(ص) فرمودند: "محکمترین حلقههای ایمان، خدا را ولیّ خود گرفتن، دوست داشتن و کینه داشتنُ به خاطر خداست۴". منابع احادیث: ۱- الکافی: ۲ / ۴۲ / ۱ منتخب میزان الحکمة: ۵۸ ۲- بحارالأنوار: ۷۸ / ۶۳ / ۱۵۴ منتخب میزان الحکمة: ۵۸ ۳- غررالحکم: ۴۸۳۸ منتخب میزان الحکمة: ۵۸ ۴- کنزالعمّال: ۴۳۵۲۵ منتخب میزان الحکمة:۶۰
امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند: اي بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش مي كنم، و شما را از منافقان مي ترسانم، زيرا: آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و به خطاكاري تشويق مي كنند، به رنگهاي گوناگون ظاهر مي شوند از ترفندهاي گوناگون استفاده مي كنند، براي شكستن شما از هر پناهگاهي سود مي برند، و در هر كمينگاهي به شكار شما مي نشينند، قلبهايشان بيمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهاني راه مي روند، و از بيراهه ها حركت مي كنند، وصفشان دارو، و گفتارشان درمان اما كردارشان دردي است بي درمان، بر رفاه و آسايش مردم حسد مي ورزند، و بر بلا و گرفتاري مردم مي افزايند، و اميدواران را نااميد مي كنند، آن ها در هر راهي كشته اي، و در هر دلي راهي، و بر هر اندوهي اشكها مي ريزند، مدح و ستايش را به يكديگر قرض مي دهند، و انتظار پاداش مي كشند، اگر چيزي را بخواهند اصرار مي كنند و اگر ملامت شوند، پرده دري مي كنند، و اگر داوري كنند اسراف مي ورزند. آنها برابر هر حقي باطلي، و برابر هر دليلي شبهه اي، و براي هر زنده اي قاتلي، و براي هر دري كليدي، و براي هر شبي چراغي تهيه كرده اند، با اظهار ياس مي خواهند به مطامع خويش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و كالاي خود را بفروشند، سخن مي گويند اما به اشتباه و ترديد مي اندازند، توصيف مي كنند اما فريب مي دهند، در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست مي كشانند، آنها ياوران شيطان و زبانه هاي آتش جهنم مي باشند. (آنان پيروان شيطانند، و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند.)
گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
اهمیت نماز اول وقت
پس روزگاری میآید که مردم شکمهایشان خدایشان است، موقع نماز و وقت نماز به دنبال شکم هستند. الان نانواییها و رستورانها چه خبر است؟ در خانهها بعضی در حال ناهار خوردن هستند و فکر نماز نیستند.
کسانی که نماز را در اول وقت نمیخوانند نماز آنها را نفرین میکند و میگوید خدا تو را ضایع و خراب کند همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی. به همین خاطر هم هست که این گونه افراد همیشه گرفتار هستند و می گویند آقا من هر کار میکنیم نمیشود این کار، آن کار. این برای این است که نماز اول وقت نمیخوانی و پدر و مادر از دست تو ناراضی هستند.
از ملا میپرسند: چرا هر کار میکنیم کارمان به سامان نمیشود؟[در جواب گفت] برای اینکه نماز اول وقت نمیخوانی و نماز هم نفرینتان میکند. استاد ما مرحوم آقای برهان 65 سال پیش بر روی منبر میگفت و من هنوز یادم هست که میفرمود: آن کسی که نماز مغرب را آن قدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود چنین کسی ملعون است.
به همین خاطر هم بود که هنوز توی مأذنه گل دسته قم اذان میگفتند و وسطهای اذان بود که آیتالله مرعشی نجفی به رکوع میرفتند یعنی آن قدر نماز را زود شروع میکرد مبادا که ستاره به آسمان بیاید. صبحها هم همین طور اگر کسی آن قدر نماز صبحش را دیر بخواند که آسمان دیگر ستارهای نداشته باشد چنین کسی هم ملعون است.
بنابراین دو نفر ملعون هستند: اول آن کسی که آن قدر نماز مغرب را دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود و دوم آن کسی که آن قدر نماز صبح را دیر بخواند که ستارهای در آسمان باقی نمانده باشد و نزدیک طلوع آفتاب باشد این دو نفر ملعون هستند یعنی از رحمت خدا به دور میباشند.
امام باقر علیه السلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مىدهد كه «یَأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِكَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِىءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى(1) ؛
بر مردم زمانى مىآید كه امامشان از منظر آنان غایب مىشود. خوشا به حال آنان كه در آن زمان در امر [ولایت] ما اهلبیت ثابتقدم و استوار بمانند! كمترین پاداشى كه به آنان مىرسد، این است كه خداى متعال خطابشان مىكند و مىفرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق كردید. پس بر شما مژده باد كه بهترین پاداش من در انتظارتان است.»
امام باقر علیه السلام فرمود: مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درك كنم، جانم را براى فداكارى در ركاب حضرت صاحب الامر علیه السلام تقدیم مىدارم.
آن گاه امام باقر علیه السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارجگذارى به چنین منتظران راستینى به آنان مىفرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقى من هستید.
رفتار نیك و شایسته تان را مىپذیرم و از كردار ناپسندتان عفو مىكنم و به خاطر شما سایر گنهكاران را مىآمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع مىكنم. اى عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناك خود را به مردم نافرمان نازل مىكردم.»(2)
پیشواى پنجم علیه السلام در توصیف یاران حضرت مهدى علیه السلام كه در زمان غیبت، خود را براى شركت در قیام جهانى آن حضرت آماده مىكنند، به ابو خالد كابلى فرمود: «من به گروهى مىنگرم كه در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مىخیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حكومت الهى تلاش مىكنند.
بارها از متولیان حكومت اجراء حق را خواستار مىشوند، امّا با بىاعتنایى مسئولین مواجه مىشوند. وقتى كه وضع را چنین ببینند، شمشیرهاى خود را به دوش مى نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته شان اصرار مىورزند تا این كه سردمداران حكومت نمىپذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مىگردند و كسى نمىتواند جلوگیرشان شود.
این حقجویان وقتى كه حكومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه السلام به كس دیگرى نمىسپارند. كشته هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مىشوند.»
در اینجا امام باقر علیه السلام به ابو خالد كابلى جملهاى زیبا فرمود كه مىتواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.
آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَكْتُ ذلِكَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ(3) ؛ مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درك كنم، جانم را براى فداكارى در ركاب حضرت صاحب الامر علیه السلام تقدیم مىدارم.»
امام در مورد یاران امام زمان علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه السلام مىآیند كه پنجاه نفر از آنان زن مىباشند و بدون هیچگونه وعده قبلى در شهر مكه گرد هم جمع مىشوند
بنيان غفلت هاي انسان در جلوه هاي گوناگون آن، فراموشي خداوند و بي خبري از حقايق هستي است. رهاورد اين صفت زشت و زيانبار، دل سپردن به هواها و هوس ها، چشم دوختن به سرگرمي ها و لذت بردن از نافرماني هاي خداوند مهربان است.
با اندك نگاهي به مجموع معارف روشني بخش در مي يابيم جدي گرفتن مسئوليت هاي خود در برابر خويشتن، خداوند و خلق خدا يگانه فريادرس و مددكار انسان براي نجات از غفلت و ضلالت و دستيابي به عظمت و عزت است.با وجود دل مشغولي هاي پوچ و بي ارزش و بي خبري از ياد خدا در زندگي، شاخ و برگ هاي غفلت يكي پس از ديگري نمايان مي شود.
شور و اشتياق نسبت به مال اندوزي، بي تفاوتي نسبت به رزق ناپاك و مال حرام، كوچك شمردن سلسله دستورهاي انسان ساز و مستحبات، فرو رفتن در سرگرمي هاي به ظاهر زيبا و فريبا، اسارت در زنجير هاي ويرانگر آرزوهاي دور و دراز، حضور در محافل گناه و دلخوشي به شوخي هاي زشت و زيانبار، بي ميلي نسبت به عبادات و سرانجام نفرت و بيزاري از ارزش هاي ديني و الهي از نشانه های غفلت هستند.
شق القمر، معجزه ای بود بنا به درخواست جمعى از سران قریش و مشرکان انجام شد، آنها به رسول خدا گفتند: اگر در ادعاى نبوت خود راستگو و صادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود! و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد....
شق القمر معجزهاى از معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)است، معجزه شکافته شدن ماه که به روایتی در شب چهاردهم ذی الحجه (احتمالا سال چهارم بعثت) صورت گرفته است.
تاریخ وقوع این معجزه
در اینکه این معجزه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و در مکه انجام شده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئله اجماعى است، ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایات و کتاب ها به چشم مىخورد.از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده که گفتهاند این داستان در سال هاى اول بعثت اتفاق افتاد. ولى مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده که این ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد و در یکجاى آن از پارهاى روایات نقل کرده که:"این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنجسال قبل ازهجرت اتفاق افتاد و مدت آن نیز اندکى بیش نبود.
چگونگى ماجرا
در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد… آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل(بدر) بود، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند …خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد… و سپس ماه به دو نیم شکافته شد نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آنان قرار گرفت.
کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد(صلی الله علیه واله وسلم) ما را سحر کرده است، سپس گفتند، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد(صلی الله علیه واله وسلم) چشمان ما را سحر کرده است.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ .
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ .
و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.»