بلال بن حمامه گفت ، روزى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شاد و خندان بر ما وارد شد. عبدالرحمن بن عوف از جا حركت نموده عرض كرد يا رسول الله از چه چيز اين چنين خندانيد؟ فرمود به واسطه بشارتى كه از طرف پروردگارم به من رسيده آنگاه كه خداوند اراده كرد فاطمه (عليها السلام ) را به ازدواج على (عليه السلام ) در آورد ملكى را امر كرد شجره طوبى را تكان دهد. همين كه آن را تكانيد ورقه هائى بر زمين ريخت خداوند ملائكه اى بوجود آورد تا آن اوراق را جمع آورى كنند. روز قيامت كه مى شود همان ملائكه در محشر ميان مردم گوش مى كنند فلا يرون محبا لنا اهل البيت محضا الا دفعوا اليه منها كتابا هر دوست خالص ما خانواده را كه ببينند يكى از آن نوشته ها را به او مى دهند كه برايت آزادى از جهنم است . به بركت برادر و پسر عمويم على ابن ابيطالب و دخترم فاطمه زهرا (عليهما السلام ) مردان و زنانى از امتم از شراره آتش جهنم آزاد مى شوند.(2) 1- آيا با حلوائى زعفرانى اى پسر هند جگرخوار مى خواهى شرافت و دين ما را بربائى . به خدا پناه مى برم اين كار نخواهد شد مولا و آقاى ما امير المؤ منين است . الكنى و الالقاب ، ج 1، ص 7. 2- الكنى ، ج 2، ص 269.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ .
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ .
و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.»