بنيان غفلت هاي انسان در جلوه هاي گوناگون آن، فراموشي خداوند و بي خبري از حقايق هستي است. رهاورد اين صفت زشت و زيانبار، دل سپردن به هواها و هوس ها، چشم دوختن به سرگرمي ها و لذت بردن از نافرماني هاي خداوند مهربان است.
با اندك نگاهي به مجموع معارف روشني بخش در مي يابيم جدي گرفتن مسئوليت هاي خود در برابر خويشتن، خداوند و خلق خدا يگانه فريادرس و مددكار انسان براي نجات از غفلت و ضلالت و دستيابي به عظمت و عزت است.با وجود دل مشغولي هاي پوچ و بي ارزش و بي خبري از ياد خدا در زندگي، شاخ و برگ هاي غفلت يكي پس از ديگري نمايان مي شود.
شور و اشتياق نسبت به مال اندوزي، بي تفاوتي نسبت به رزق ناپاك و مال حرام، كوچك شمردن سلسله دستورهاي انسان ساز و مستحبات، فرو رفتن در سرگرمي هاي به ظاهر زيبا و فريبا، اسارت در زنجير هاي ويرانگر آرزوهاي دور و دراز، حضور در محافل گناه و دلخوشي به شوخي هاي زشت و زيانبار، بي ميلي نسبت به عبادات و سرانجام نفرت و بيزاري از ارزش هاي ديني و الهي از نشانه های غفلت هستند.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ .
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ .
و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.»