روز پنجم اسفند سال 579 در سرزمین توس خواجه نصیرالدین محمد طوسی دیده به جهان گشود، شاعر، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و منجم ایرانی سده هفتم است. کنیهاش «ابوجعفر» و به القابی چون «نصرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت دارد، در واقع او مردی است که همه طوایف و فرق اسلام، به عظمت و بزرگی او گواهی دادهاند.
قاضی نورالله درباره او میگوید: او فیلسوفی است که روان افلاطون و ارسطو به وجود او مفاخرت و مباهات جویند و زبان حال ابوعلی سینا، شکر مساعی جمیله او گوید، عقل فعال در اشراق، طفل راه او است و مشکلات ارباب کمال، وقوف به یک نگاه او است.
چنین فرزانهای، در جمادیالاولی سال 597 در توس از استان خراسان به دنیا آمد. نام پدرش محمدبن حسن طوسی بود. در علوم عقلی شاگرد فریدالدین داماد و در علوم دینی شاگرد پدر بزرگوار خود و در ریاضیات شاگرد کمالالدین یونس موصلی بود. او در کلیه علوم زمان، به درجات عالی نائل آمد.
بلال حبشی بِلال بن رباح معروف به بِلال حبشی در بین سالهای ۵۷۸ تا ۵۸۲ میلادی در مکّه متولّد شد. او برده امیّه پسر خلف بود و پس از این که اسلام آورد امیّه او را به شکنجه و آزار گرفت. گفته شده او را بدست کودکان سپردند و آنها او را در درّههای مکه میگرداندند و او پیوسته میگفت: احد! احد! (خدای یکتا، خدای یکتا) ابوبکر، بلال را خرید و آزاد کرد. او در سال ۶۲۲ میلادی، به مدینه هجرت کرد و از آن پس در تمام جنگها در سپاه اسلام میجنگید. او در جنگ بدر، ارباب سابقش امیّه پسر خلف را کشت. بلال هم چنین در جنگ احد، خندق، بنی مصطلق و تبوک حضور داشت. در بحار الانوار مجلسی آمدهاست هنگامی که جبرئیل اذان و اقامه را از سوی خداوند بر محمد نازل کرد، سر محمد در دامان علی بود. جبرئیل اذان و اقامه را گفت. محمد برخاست و فــــرمود:«ای علی، شنیدی؟» علی پاسخ داد:«آری.» پس از آن پیامبر علی را مامور نمود که به عنوان اولین نفر اذان را به بلال بیاموزد محمّد او را مؤذن اسلام قرار داده بود. پس از فتح مکّه، بلال در بالای کعبه ایستاد و اذان گفت و در حالی که مشرکان به او سنگ میزدند به اذان گفتن ادامه میداد. و نقل شده که «شین» را «سین» میگفت، و در روایت اسلامی است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است. پس از مرگ محمّد، بلال با سپاه اسامه بن زید به سوریه رفت و اسامه را در این جنگ یاری کرد.
او پس از رحلت پیامبرگرامی اسلام تنها یک بار اذان گفت و آن هم به درخواست حضرت زهرا (س) بود که آن اذان هم به دلیل از هوش رفتن صدیقه کبری (س) نا تمام ماند.
بلال حبشی در سال ۶۴۰ میلادی در دمشق وفات یافت. و مقبره ی این صحابی پیامبر اکرم (ص) او هم اکنون در این شهر موجود است.
اگر انسان از خودش غافل شود نسبت به خود سازیش هم غافل می شود و اگر غافل شد که از کجا آمده، به کجا می رود، برای چه آمده و چه می شود، دیگر حالت انسانی خود را از دست می دهد.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:«رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اینَ و فی اینَ وَ الی اینَ» خدا رحمت کند آن کسی را که بداند از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا می رود. شاید هم دعا نباشد و معنایش این باشد که رحمت خدا شامل حال آن کسی می شود که این چنین باشد.
انسان گاهی از قیامت و خدا غافل می شود. قرآن می گوید: این حالت غفلت است که انسان را از حیوان پست تر می کند و عاقبتش هم جهنم است.
ابى رفعه مى گويد: روزى على (عليه السلام ) به منبر رفت ، سپس خداى را حمد و ثنا گفت . آنگاه فرمود: مردم ، گناه سه قسم است . سپس ساكت شد. مردى در بين جمعيت بنام حبه عرنى عرض كرد: گناهان را توضيح دهيد يا ابالحسن .
حضرت فرمود: از گناهان جز به منظور تفسير و توضيح ، نام نبردم . لكن تنفس تند و غير عادى كه عارضم شد مرا از سخن گفتن بازداشت .
آنگاه ادامه داد؛ بلى گنا هان سه قسم است ؛
اول گناهى است كه خدا مى بخشد.
دوم گناهى است كه او نمى بخشد.
سوم گناهى است كه ما براى صاحب گناه به عفو الهى اميدواريم ، ولى با داشتن اميد از عذاب او نيز مى ترسيم . عرض شد: اى اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مطلبى را كه فرموديد براى ما توضيح دهيد. حضرت خواسته آنها را اجابت نمود و هر يك را شرح داد.
درباره قسم اول گناهان فرمود: آن گناهى است كه خداوند صاحب گناه را در دنيا عقاب نموده است و خداوند حكيم تر و بزرگوارتر از آن است كه دوباره او را در قيامت براى همان گناه عذاب نمايد. امام درباره قسم دوم گناهان ، گناهانى كه بخشيده نمى شود ظلم و ستم بندگان به يكديگر است خداوند در روز جزا در مقام قضا و موقع احقاق حق مظلومان و كيفر ستمكاران به عزت و جلال خود سوگند ياد مى كند كه ظلم هيچ ظالمى را بدون بررسى سنجش از دادگاه عدلش نگذرد و آنرا ناديده نگيرد هر چند آن ظلم كوچك و ناچيز باشد...
در اين كه مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها و نيز جهيزيّه اش چه مقدار و چه وسايلى بوده ، بين نويسندگان اختلاف نظر است كه در اين نوشتار اشاره اى به مشهور گفتار تاريخ نويسان مى شود:
مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها: دوازده و نيم وَقيه مى باشد كه هر وَقيه معادل چهل درهم مى باشد، بنابر اين مهريّه آن حضرت پانصد درهم بوده است . و بعضى گفته اند: چهارصد مثقال بوده ، كه هر هفت مثقال ، معادل ده درهم مى باشد. و عدّه اى هم گفته اند: چهارصد و هشتاد درهم بوده است .
صورت جهيزيّه : طبق روايتى چنين آمده است ، كه حضرت علىّ عليه السلام شتر خود را به مبلغ چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن را به عنوان مهريّه تحويل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داد، و حضرت رسول آن ها را در اختيار عمّار ياسر و بعضى ديگر از اصحاب خود قرار داد تا براى دخترش بهترين عروس دنيا جهيزيّه خريدارى نمايند.
صورت جهيزيّه به اين شرح مى باشد: 1 پيراهن عروس ، به قيمت هفت درهم . 2 عبا چادر قُطوانى كوفه اى . 3 پوشيه ، براى پوشش صورت از ديد نامحرمان . 4 رو انداز سياه رنگ . 5 تخت خواب ، جهت ايمنى از حيوانات گزنده . 6 دو عدد گليم كتانى مصرى . 7 چهار عدد بالش و متكّا، كه درون آن ها از گياهان خشك و خوشبو پر شده بود. 8 يك عدد پرده نازك از جنس پشم . 9 يك قطعه حصير، از اطراف بَحرين قَطَر . 10 دستاس ، جهت آرد كردن گندم و.... از سنگ ساخته شده بود. 11 قدح و طشت مِسّى ، براى خمير كردن آرد و شستن لباس . 12 ظرف آب مشگ ، كه از پوست بزغاله بود. 13 قدحى چوبى براى شير و دوغ . 14 مشگ كهنه ، جهت سرد شدن آب . 15 آفتابه و لگن . 16 بستو سبز رنگ ، جهت روغن و ... . 17 كترى سفالى ، شبيه آفتابه . 18 فرش از پوست حيوان ، جهت نشستن . 19 مشگ آب ، براى كارهاى متفرقه .
اعيان الشّيعة : ج 1، ص 312 و379 ، فاطمة الزّهراء عليها السلام : ص 106، كشف الغمّة : ج 1، ص 359
اولین نشست از سلسله نشست های "شناخت جریانهای تکفیری و سلفی" با حضور یکی از علمای الازهر در قم برگزار شد.
«دکتر شیخ تاج الدین الهلالی» از اساتید بزرگ دانشگاه الازهر مصر در این نشست به ریشه یابی ظهور جریان های تکفیری پرداخت و گفت: امروز تکفیری ها برای تقرب به خداوند، اقدام به کشتار مسلمانان می زنند و شعار الله اکبر را همراه با سر بریدن مسلمانان سر می دهند.
وی یکی از ریشه های تفکرات تکفیری را احادیث ضعیف دانست و توضیح داد: در مذهب اهل تسنن همه احادیث وارده در صحاح را صحیح می دانند، در حالی که در مذهب شیعه بر اساس دستورات ائمه احادیث منقول در کتب حدیثی را بر قرآن عرضه می کنند تا هر چه با قرآن تناقض دارد، نا معتبر بدانند. در واقع علمای شیعه احادیث را قابل نقد می دانند اما علمای سلفی احادیث ضعیف را هم قبول دارند و این منشأ برخی خشونت هاست.
دکتر الهلالی به نداشتن استدلال علمی در نزد تکفیریون هم پرداخت و گفت: ما چگونه میتوانیم همدیگر را تکفیر کنیم در حالی که همه مسلمانان بر سر سه اصل توحید، نبوت و معاد متفق هستند؟
برخی از پیروان مذاهب اسلامی هنوز نیز پرسشهایی درباره تشیع در ذهن دارند. یکی از آنها این است که میپرسند، آیا درست است که شیعیان پس از اتمام هر نماز سه بار «خان الأمین» میگویند؟ میلیونها نفر شیعه در جهان نماز میگزارند، و حتی یک نفر از آنان چنین عبارتی را بر زبان نمیآورند، بلکه همه آنها با بلند کردن دستها، سه بار «اللّه اکبر» میگویند و بسیاری از آنان، حتی از اینکه چنین اتهامی بر آنان وارد میشود، بی خبرند. شیعیان پیروان محمّد (ص) خاتم النّبیّن باید توجه کرد که شیعیان، پیروان محمّد (ص) خاتم النّبیّن میباشند؛ آنها به نبوّت محمّد بن عبدالله (ص) و وصایت و امامت
حجت الاسلام محسن قرائتی شامگاه دوشنبه در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان با بیان اینکه، با سیاست کاهش جمعیت شاهد وجود خانواده دارای دو فرزند هستیم افزود: با این روند در آینده شاهد پیری جمعیت ایران خواهیم بود.وی با بیان اینکه آمریکا و غرب همه کشورهای اسلامی را خریده و برآنها تسلط دارد ادامه داد: غرب با 18 فرمول در قالب طرح تنظیم خانواده خواست نسل ایران و ایرانی را منقرض کرده و جمعیت ایران را پیر کند.
قرائتی یادآور شد: در آن مقطع زمانی نیز به این مسئله انتقاد داشته و هرگز این طرح را قبول ندارم و در تائید طرح تنظیم خانواده سخنرانی نکردم.
راوى مى گويد خدمت امام صادق عليه السّلام عرض كردم: بدهكار عبد الرحمن بن سيابه از دنيا رفت. ما با او صحبت كرديم كه او را حلال نمايد، ولى او امتناع كرد. حضرت عليه السّلام فرمودند: واى بر او! آيا نمى دانست كه اگر او را حلال مى كرد، خداوند در مقابل هر درهمى در روز قيامت ده درهم به او عطا نموده و اگر او را حلال نكند، تنها يك درهم طلبكار است. امام صادق عليه السّلام نقل مى نمايند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمودند: كسى كه آبروى برادر مسلمان خود را حفظ كند، حتما بهشت براى او واجب مى شود. منبع:ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه بندرريگى، ص312.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ .
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ .
و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.»